۳۱ تیر ۱۳۹۴

آغوش تو


نزديكت كه مي شوم

از من كه هيچ

آغوش تو از كشيش هاهم اعتراف مي گيرد.





۲ نظر:

  1. لابد دوستت دارم هنوز
    که هنوز
    لاکِ پوست پیازی می زنم
    و هر روز
    ساعتها به ناخن هایم خیره می شوم و
    گریه می کنم ..
    لابد دوستت دارم هنوز
    فکر می کنم از هزار و صد نسخه ی این شعر
    یک نسخه را تو به خانه می بری
    و تنها تو می فهمی
    چند جای این شعر ، خط خورده است .

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نیازی به گفتن نیست...
      خودت خوب می دانی
      کجـــــــای قلبــــــــم "درد" می کند...

      حذف